فیلمِ “فهرستِ شیندلر” شاهکاری حماسی از استیون اسپیلبرگ، روایتگرِ داستانی واقعی در خلالِ هولناکترین دورانِ تاریخِ بشر، یعنی هولوکاست است. در این میان، حضورِ دخترِ کوچکی با کتِ قرمز در سکانسهای مختلفِ فیلم، تماشاگر را مسحورِ خود میکند و پرسشهای بیشماری را در ذهنِ او برمیانگیزد.
رازِ دخترِ کتِ قرمز: رمزگشایی از حضورِ پُررمز و رازِ او در فیلمِ “فهرستِ شیندلر”
دخترِ کتِ قرمز کیست؟ سرنوشتِ او چه میشود؟ و حضورِ او در این روایتِ غمانگیز چه معنایی دارد؟
در این مقاله، به کاوش در زوایایِ مختلفِ این شخصیتِ مرموز و یافتنِ پاسخهایی برای پرسشهایِ پیرامونِ او میپردازیم. با ما همراه باشید تا سفری به دنیایِ “فهرستِ شیندلر” و رازهایِ ناگفتهیِ آن داشته باشیم.
نمادی از امید در دلِ تاریکی
رنگِ قرمزِ کتِ این دختر، در تضاد با سیاهی و خاکستریِ حاکم بر فضایِ فیلم، به مثابهیِ نقطهای از امید و حیات در میانِ مرگ و نیستی جلوه میکند. او در سکانسهای مختلفی ظاهر میشود، گویی که ناظری خاموش بر مصائبِ قومِ خود است.
حضورِ او در لحظاتِ ناامیدی و تاریکی، همچون کورسوی نوری، امیدی را در دلِ تماشاگر زنده میکند. شاید او نمادی از روحِ انسان باشد که حتی در تاریکترینِ شرایط نیز امیدِ خود را به زندگی از دست نمیدهد.
معصومیتی ربوده شده
معصومیتِ کودکانهیِ این دختر، در برابرِ فجایعِ هولناکِ هولوکاست، چهرهای غمانگیز و تکاندهنده به خود میگیرد. کتِ قرمزِ او، که یادآورِ خونِ بیگناهانِ ریختهشده است، بر این تضادِ عمیق تأکید میکند.
حضورِ او در سکانسهایی مانندِ قتلِ عامِ یهودیان در کوچهها، نمادی از بیگناهانی است که قربانیِ ظلم و ستمِ بیرحمانهیِ نازیها میشوند. معصومیتِ او، قلبِ تماشاگر را جریحهدار میکند و خشم و نفرتِ او را نسبت به عاملانِ این جنایات هولناک شعلهور میسازد.
پیشگویی مرگ یا پیامآورِ امید؟
برخی از تفسیرها، حضورِ دخترِ کتِ قرمز را در سکانسهای مختلف، به عنوانِ پیشگوییِ مرگ و میر و اتفاقاتِ ناگوار تلقی میکنند. گویی که او پیامآورِ فرشتهی مرگ است و هر بار که او را میبینیم، باید منتظرِ فاجعهای جدید باشیم.
اما در مقابل، تفاسیر دیگری نیز وجود دارند که حضورِ او را نمادی از امید و نجات میدانند. در برخی از سکانسها، او در لحظاتِ نجاتِ یهودیان از مرگ ظاهر میشود و گویی که فرشتهی نجاتِ آنهاست.
هویتی مبهم و سرنوشتی نامعلوم
هویتِ واقعیِ دخترِ کتِ قرمز و سرنوشتِ نهاییِ او در فیلم به طورِ قطعی مشخص نمیشود. این ابهام، عمدی از سویِ اسپیلبرگ بوده تا تفسیرِ داستان را به عهدهیِ تماشاگر بگذارد و او را به تأمل در مفاهیمِ عمیقترِ فیلم وادار کند.
برخی معتقدند که او نمادی از یک فردِ خاص است، در حالی که برخی دیگر او را تجسمی از تمامِ قربانیانِ بیگناهِ هولوکاست میدانند.
تأثیرگذاریِ رازِ دخترِ کتِ قرمز
عدمِ قطعیت در موردِ هویت و سرنوشتِ این شخصیت، به تاثیرگذاریِ بیشترِ فیلم و برجستهتر شدنِ فجایعِ هولوکاست کمک میکند. تماشاگر با هر بار دیدنِ او، غرق در تفکر و تأمل میشود و داستانِ غمانگیزِ او تا مدتها در ذهنش باقی میماند.
چه زمانی دختر کت قرمز فهرست شیندلر دیده میشود
با اینکه دخترِ کت قرمز تنها در یک صحنه ظاهر میشود و هرگز اسمی از او برده نمیشود، او یکی از مهمترین شخصیتهای فیلمِ «فهرستِ شیندلر» است. او تنها موردی است که فیلم از سیاه و سفید به رنگی تغییر میکند و جلوهی بصریِ گیرا و فراموشنشدنیای به یکی از تاثیرگذارترین صحنههای فیلم میبخشد. او در بازسازیِ وحشتناکِ تصفیهی محلهی یهودینشینِ کراکوف در سال ۱۹۴۳ ظاهر میشود، زمانی که نیروهای نازی به جامعهی یهودیان در لهستانِ اشغالی حمله کرده و شروع به کشتار ساکنان میکنند. در بازآفرینیِ این جنایت توسط اسپیلبرگ، اسکار شیندلر (با بازیِ لیام نیسون) نظارهگرِ شهر است و از دور دخترِ جوان را میبیند.
با اینکه دیگر هرگز دختر دیده نمیشود، شیندلر بعداً کتِ قرمزِ او را روی گاریای که انبوهی از اجساد را از محلهی یهودینشین دور میکند، تشخیص میدهد. این صحنهی دلخراش به خوبی تأکید میکند که سربازانِ نازی تا چه حد تبعیضآمیز عمل میکردند و صرفاً به خاطرِ دینِ مردم، آنها را بدون هیچ دلیلی در هر سنی که بودند به قتل میرساندند. اسپیلبرگ فیلمهای جنگیِ فوقالعادهای ساخته است، اما هیچکدام از آنها به اندازهیِ «فهرستِ شیندلر» بیرحمیِ هولوکاست را به تصویر نمیکشند. دخترِ کت قرمز تنها یکی از میلیونها قربانی است، اما اسپیلبرگ با جدا کردنِ او از جمعیت، به تماشاگران اجازه نمیدهد فراموش کنند که تک تکِ قربانیانِ هولوکاست، درست مثلِ آنها، انسان بودهاند.
چرا دختر در کت قرمز با رنگ نشان داده شده است
“فهرست شیندلر” با یک سیاه و سفیدِ بسیار باکیفیت که تلخیِ این دورهی تاریخی را به تصویر میکشد، فیلمبرداری شده است. اما در هنگام فیلمبرداریِ صحنهی مهربانانهی بین شیندلر و دخترِ جوان، اسپیلبرگ برای لحظهای کوتاه از رنگ استفاده میکند. این تصمیم برای غافلگیریِ مخاطب و یادآوریِ فردیتِ تک تکِ قربانیانِ نازیهاست. سیاه و سفید نگه داشتنِ او باعث میشد تا در میان جمعیت گم شود و به جسد دیگری در انبوه اجساد تبدیل شود، و این دقیقاً همان چیزی است که اسپیلبرگ میخواست از آن اجتناب کند. همانندِ همهی قربانیانِ دیگر، این دختر هم یک انسان بود، با آرزوها، رویاها و خواستههایی برای آینده.
“فهرست شیندلر” به طرز چشمگیری با فیلمهای قبلی اسپیلبرگ متفاوت است، با این حال او هرگز در یادآوریِ دلیلِ اصلیِ تماشای یک داستان خاص برای مخاطب، کوتاهی نمیکند. در پسِ هر تصمیمی، هدفی نهفته است و همین تضادِ آشکار است که تمایز تک تک قربانیانی را که جان خود را در مقابل رژیم نازی از دست دادند، برجسته میکند. این جنازهها صرفاً اعداد نیستند – هر یک از آنها انسانهایی واقعی با هویتِ خاص خود بودند که به سادگی به خاطرِ اعتقاداتشان، از آنها سلب شد. فیلم با رنگآمیزیِ این دخترِ جوان، به مخاطب اجازه میدهد تا با او ارتباط برقرار کند و او را به جای یک آمار، انسانی همتراز با خود ببیند.