معرفی روستای ایستا در طالقان
روستایی در دل طبیعت در شهر طالقان که به عنوان روستای مرموز و عجیب شناخته شده است .آنها از مردم فاصله میگیرند و کمتر کسی را به خانه خود راه میدهند. آنها از هر نوع مظاهر مدرنیته و تکنولوژی دوری میکنند و با این عزلت گزینی و انتخاب زندگی رهبانی، هالهای از شایعات و سخنان عجیب را در اطراف خود پراکندهاند. اهالی بومی طالقان که به درستی نمیدانند اینان از کجا آمدهاند و چه مرام و مسلکی دارند، گاه آنان را اسماعیلی مذهب و زمانی دراویش ترک دنیا گفته قلمداد میکنند که در انتظار ظهور امام مهدی (آخرین پیشوای شیعیان) میباشند.
علت منزوی بودن روستای ایستا
در واقع این طایفه از پیروان آیتالله میرزا صادق مجتهد تبریزی (از روحانیان دورهٔ مشروطیت) هستند که با الهام از آرای دینی او چنین زندگی عجیبی را در زمانه تسلط مدرنیته سامان دادهاند. آنان جمعی از شیعیان دوازده امامی هستند که به تقلید از یک فقیه سنتی باقی ماندهاند. شاید به همین دلایل عنوان «اهل توقف» نام مناسبی برای آنان باشد. میرزا صادق مجتهد تبریزی (متوفی ۱۳۱۱خورشیدی) از جمله فقیهانی است که تأکید فراوانی به صورت نظری و عملی بر روش «طرد مطلق اندیشه تجدد و پیامد های آن» داشت و تا پایان عمر به عدم جواز استفاده از ابزار تکنولوژیک و امور جدید و مدرن فتوا میداد. از نظر او حکومت که قانونگذار و مجری قانون است از آن خداوند است و سپس رسول او و آنگاه به دوازده امام مذهب تشیع انتقال یافتهاست. در دوره غیبت امام دوازدهم شیعیان، حکومتهای عرفی، غاصب بهشمار میروند چرا که غاصب مقام معصوم و حاکم الهی میباشند. او همچنین بر این باور بود که نظام قانونگذاری جدید و عرفی مورد نظر مشروطه خواهان با تمام مبانی و فلسفه اش بهطور اساسی و بنیادین با نظام حقوقی و فقهی دینی در تعارض است و اولی نمیتواند از درون دومی استخراج شود. براساس همین آرا، پیروان میرزا صادق بر این نظر هستند که هماکنون دوره آخرالزمان است و آن از عصر مشروطیت یعنی حدود یک قرن پیش آغاز شدهاست.
حسین قلی ضیایی (پیر فعلی اهل توقف) در سالهای پیش از پیروزی انقلاب اسلامی به هنگام جوانی به منطقهٔ طالقان میآمد و به قول خودش در جست و جوی مردان طالقانی مورد نظر روایات و احادیث اسلامی بود که از یاران نامدار مهدی بهشمار میروند؛ اما وقتی کسی را نیافت، خودش زمینهایی را خرید و از سال ۱۳۶۹ خورشیدی چنین زندگی موعودگرایانهای را در شهرستان طالقان پیریزی کرد. قوم تحت سرپرستی او، شناسنامه ندارند و جزء آمار جمعیت ایران بهشمار نمیروند و از امکانات رفاهی جدید همانند آب لولهکشی، گاز، برق، تلفن، مطبوعات، تلویزیون، بهداشت، آموزش و پرورش، و دیگرها استفاده نمیکنند. آنها زندگی کاملاً سنتی دارند و در روشنایی فانوس، شب را میگذرانند.
ریشه ی اصلی روش زندگی این روستا
اهالی روستـای ایسـتا تأکید میکنند که سبب اصلی پرهیزشان از زندگی امروزی به علت تشبه آن به زندگی کفار و بدعت بودن آنهاست. بهطور مثال، تزریق خون را به کسی که برای ادامه زندگی اش به آن نیازمند است به سبب بدعت روا نمیدانند و سلامتی و عمر حاصل از این شیوه را نیز بی برکت توصیف میکنند. به زیارت امامان شیعه نمیروند؛ زیرا استفاده از وسایل نقلیه امروزی را جایز نمیدانند. آنها خود را مستطیع نمیدانند و به حج نمیروند؛ چون عزیمت به حج به آن شکلی که میخواهند، برایشان موانعی همانند گذر از مرز را در پی دارد. اوقات شرعی نماز را با با شاخصههای خود استخراج کرده و آغاز و پایان ماه مبارک رمضان را نیز با روِیت خویش تعیین میکنند. به روِیای صادق معتقدند و در تأیید روش زندگی خود به خوابهای معنوی استناد میکنند. اهل توقف به شدت منتظر واقعه ظهور امام مهدی هستند و بر این نظر هستند که اکنون آخر آخرالزمان است و آخرالزمان از دوره مشروطیت آغاز شدهاست.
ایمان از نظر مردمان روستای ایستا
ایمان در نگاه آنان از جنس تعبد است. از همین منظر، عقل را وظیفه ساز نمیدانند و وجود آن را فقط برای وظیفهشناسی ضروری میپندارند. در اعیاد و سوگواریها نیز مراسم خاصی برگزار نمیکنند. هیچکس تاکنون زنان و دختران آنان را ندیدهاست. فرزندانشان پس از رسیدن به سن تکلیف مختار هستند که با آنان زندگی کنند یا به شهر تبریز بازگردند. هیچ گونه فعالیت سیاسی و اجتماعی نداشته و باورهای خود را تبلیغ نمـی کنند. کم عیبتترین حکومت دوره غیبت کبری را تا حدودی سلسله قاجاریه میدانند، بر همین مبنا برخی از آنان تلاش میکنند که نسب خود را به قاجاریه برسانند. رویدادهای تاریخی سقیفه بنی ساعده (واقعه انتخاب جانشین پیامبر اکرم در سال یازدهم هجـری قمـری)، جنـبش مشروطه خواهی ایرانیان و انقلاب کبیر فرانسه در قرن هجدهم میلادی را نقطـه عطـف رواج بیدینی و انحراف عقیدتی میپندارند.
خرید مایحتاج اهالی این روستا
برای خرید احتیاجات خود همانند پارچه، برخی میوهها مانند خرما، میخ و مقدار بسیار کمی آهن، شیشه و مانند اینها به شهر طالقان میروند و خودشان آهنگری و نجاری دارند. چندان مالکیتی برای اموالشان در میان خود نمیبینند و بر سر اموال، با کسی نزاع نمیکنند و اگر کسی در دارایی آنان تصرف کند، با او درگیر نمیشوند و از مال خود چشم پوشی میکنند. کسانی را در آن دهکده میتوان سراغ گرفت که تنها ۲ یا ۳ بار به بیرون از محل سکونتشان رفتهاند. امرار معاش آنها از فروش املاک موروثی شان در شهر تبریز و فروش گاو و گوسفند صورت میگیرد. اهل توقف افراد غیر از خود را «اهل بیرون» مینامند.
خورد و خوراک روستای ایستا
غذای این قوم، محلی و طبیعی بوده و مطابق حلال و حرام فقه شیعه است. خوراکی را که خاستگاه و چگونگی تولیدش را ندانند، مصرف نمیکنند و از تناول گندم و میوههایی که با کود شیمیایی و سموم دفع آفات به عمل آمده باشد، به شدت پرهیز میکنند. فراوان از لبنیات تولیدی خودشان استفاده میکنند. گوشت کم میخورند آن هم از گوشت حیوانات نر حلال گوشت. از میهمانان خود با چای پذیرایی میکنند، اما خود نمینوشند. مردان در آنجا علاوه بر شلوار نخی یا پشمی دست باف، پیراهن بلندی بر تن میکنند که تا زانو را میپوشاند و اغلب کلاهی پشمینه بر سر دارند.اطلاعات روستای ایستا[پیوند مرده] که روستای توقف و روستای بدون تمدن نیز نامیده میشود، واقع در شهرستان طالقان شاید مرموزترین روستای ایران باشد، روستایی در خاک البرز که مردمانش در زمان متوقف شدهاند.
رویه ی مردمان این روستا
کسی کاری به کار کسی ندارد. در کوچهها اثری از رد پای خودرو نیست. مردمانی که چون تابلو نقاشی زندگی و آداب و رسوم گذشته را در عصر ارتباطات یدک میکشند. نه تنها شبها پای تلویزیون نمینشینند که به شبنشینی هم اعتقادی ندارند. عروسی و عزا ندارند و مراسمی چون جشن تولد، سالگرد ازدواج و… برای آنان معنا و مفهومی ندارد. مهمان نواز هستند به شرطی که احدی از زنان قصد ورود به روستای آنان را نداشته باشد. همانطور که تا کنون کسی از دنیای بیرون زنان آنان را ندیدهاست. متمول هستند و از طریق فروش زمینهای پدری شان در تبریز روزگار میگذرانند. شناسنامه ندارند و جزو آمار جمعیت ایران به حساب نمیآیند. هیچ گونه خدمات دولتی را دریافت نمیکنند. جایی که هرگونه امکانات دنیای جدید را نمیپذیرند ایستا است؛ مرموزترین روستای ایران! جایی که هیچ گونه امکانات دنیای جدید را نمیپذیرند و بدون آب لولهکشی، گاز، برق، درمانگاه، ماشین آلات، وسایل ارتباطی و … زندگی میکنند. اهالی روستای ایستا تأکید میکنند که سبب اصلی پرهیزشان از زندگی امروزی به جهت تشابه آن به زندگی کفار و بدعت بودن آنها است. بهطور مثال تزریق خون را به کسی که برای ادامه زندگی به آن نیازمند است به سبب بدعت روا نمیدانند برخلاف نهی اکثر فقهای معاصر و دلیل خود را بر این امر بی برکت بودن زندگی با این شیوه را عنوان میکنند.
پژوهش هایی در این زمینه
به گفته دکتر حسین عسگری البرز پژوه برجسته کشور خاستگاه اصلی اهل توقف، شهر تبریز است. پس از وفات میرزا صادق، مقلدانش در آن شهر به یکی از شاگردان او به نام سـیـدحسین نجفی طباطبایی (مدفون در قبرستان مارالان تبریز) رجوع کردند.
پس از مرگ او، فرزندش سیدجواد زعامت دینی اهل توقف را عهده دار شد. حدود سیزده خانوار پرجمعیت که همان هسته اولیه اهل توقف طالقان هستند با طرح شبهه در میزان دانش فقهی سیدجواد، ناچار در سال ۱۳۶۶ شمسی با هـدف جلوگیری از ایجاد تنش، به منطقه ای در شهرستان تنکابن مهاجرت کردند. آنها سه سال بعد به علت عدم تحمل دشواری های پیش آمده محیطی در روند تولید گندم، تنکابن را به مقصد طالقان ترک کردند. آنها وجود احادیث منزلت طالقان در آخر الزمان، گرایش مذهبی اهالی، آرامش و محیط زیست سـالم و طـبـیـعـی و عدم انجام پدیده اصلاحات ارضی در آبادی های طالقان را عمده ترین دلایل انتخاب این منطقه برای سکونت قوم برمی شمارند.
میرزا صادق مجتهد تبریزی که در سال ۱۳۱۱ فوت کرد، از جمله فقهایی است کهتأکید فراوانی به صورت نظری و عملی بر روش «طرد مطلق اندیشه تجدد و دستآوردهایش» داشت و تا پایان عمر به عدم جواز استفاده از ابزار تکنولوژیک و امور جدید و مدرن فتوا داد
به اهالی این روستا «اهل توقف» میگویند که همه این عنوانها به تحقیقات یکی از پژوهشگران بومی در حدود ۲۰ سال پیش باز میگردد. هنوز جایی یا کسی رسماً آنان را فرقه یا صاحبان دین جدید نخوانده، ولی دائماً گفته میشود از مردم فاصله میگیرند و کسی را به روستایشان راه نمیدهند.
از زمانی که خانههای اینجا محل اسکان شد و شبها کورسویی از پنجرههای چوبیاش به بیرون درز کرد، اهالی طالقان عنوان «فانوس آباد» به آن دادند. روستایی که منابع نورش یا فانوس است و یا چراغ گردسوز. همهی قلعه مسکونی، محوطههای بیرونی آن، زمینهای کشت و زرع و کارگاهها روی هم ۱۵ هکتار زمین است که با فاصله کمی از «طالقان رود» آباد شده. در منابع تحقیقی و آماری تعداد افراد روستا ۲۵۰ نفر ذکر شده که همگی آذری زباناند. بزرگ آنان شخصی است که بیش از ۳۰ سال پیش دیگرانی را نیز ترغیب کرده برای هجرت و سکونت در اینجا. سن وی قریب به ۸۰ سال است.
علی خانی در این باره می گوید: آن طور که ما شنیده ایم و در میان مردم طالقان گفته می شود کسی که این روستا را ترک کند دیگر اجازه ورود به آن را ندارد. نکته دیگر اینکه در حال حاضر این روستا به مقصد بسیاری از گردشگران مرد تبدیل شده است. از مسؤولان کشوری بگیرید تا مسافران و گردشگران زیادی که برای کنجکاوی وارد این روستا شده اند و زندگی مردم این منطقه را از نزدیک مشاهده کرده اند.
آیا زنان این روستا را کسی ندیده ؟
در اینجا هیچ زنی را از خارج از مجموعهشان راه نداده و زنان اینان را نیز تا به حال کسی ندیده. ۳۰ سال است زنان در اینجا حبساند. گفته میشود به اختیار خودشان است و هر کسی خواسته از اینجا رفته. مثل خانوادههایی که زندهگی با این سبک و مرام را تحمل نکرده و برای همیشه از قلعه خارج شدهاند. چند خانهی بزرگ در قلعه پس از خروج آن خانهوادهها خالی مانده است. ولی خانهوار جدیدی بعد از آن هم اضافه نشده. در اینجا حتی کتابهای چاپی هم راه ندارد.
گفته میشود چند نسخهی خطی گرانبها نزد اهالی است و در هر خانه هم یک جلد توضیحالمسائل مجتهدشان که آن هم دستنویس است.
از شایعات دیگریکه سرزبانهاست اینکه اینان هر جمعه صبح شمشیرهایی دارند که آن را صیغلی کرده اسبانشان را تیمار میکنند تا به محض ظهور منجی، به یاریاش بشتابند.
دکتر حسین عسگری البرز پژوه در گفتوگو با خبرنگار فارس در رابطه با سبک زندگی اهالی این روستا میگوید: اهالی روستای ایستا تأکید میکنند که سبب اصلی پرهیزشان از زندگی امروزی به جهت تشابه آن به زندگی کفار و بدعت بودن آنها است. به زیارت امامان شیعه نمیروند زیرا استفاده از وسایل نقلیه امروزی را جایز نمیدانند. آنها خود را مستطیع نمیدانند و به حج نمیروند زیرا عزیمت به حج به آن شکلی که میخواهند برایشان موانعی همانند گذر از مرز و استفاده از شناسنامه و وسایل نقلیه امروزی را در پی دارد.
نگارنده اثر «پژوهشی درباره اهل توقف در طالقان» ادامه میدهد: اهل روستای ایستا اوقات شرعی نماز را با شاخصههای خود استخراج کرده و آغاز و پایان ماه مبارک رمضان را نیز با رؤیت خویش تعیین میکنند. به رؤیای صادقه معتقدند و در تأیید روش زندگی خود به خوابهای معنوی استناد میکنند. اهل توقف به شدت منتظر ظهور حضرت مهدی (عج) هستند و بر این نظر هستند که اکنون آخرالزمان است و آخرالزمان از دوره مشروطیت آغاز شده است. ایمان در نگاه آنان از جنس تعهد است از همین منظر عقل را وظیفهساز نمیدانند و وجود آن را فقط برای وظیفه شناسی ضروری میپندارند.
این پژوهشگر میگوید: در اعیاد و سوگوارییها نیز مراسم خاصی برگزار نمیکنند. اهل توقف در هیچ فعالیت سیاسی و اجتماعی شرکت نمیکنند و باورهای خود درا نیز تبلیغ نمیکنند. کم عیبترین حکومت دوران غیبت کبری را قاجاریه میپندارند! بنابراین برخی از آنها تلاش میکنند نسب خود را به قاجاریه برسانند..
چندان مالکیتی برای اموالشان در میان خود نمیبینند و بر سر اموال با کسی نزاع نمیکنند و اگر کسی در دارایی آنها تصرف کند با او درگیر نمیشوند و از مال خود چشمپوشی میکنند.
در دهکده آنها کسانی را میتوان سراغ گرفت که تنها ۲ یا ۳ بار به بیرون از محل سکونتشان رفتهاند امرار معاش آنها از فروش املاک موروثی در شهر تبریز و فروش گاو و گوسفند صورت میگیرد.
اهل توقف افراد غیر از خود را «اهل بیرون» مینامند در بخشی از اراضی آن روستا کشاورزی و دامپروری کاملاً سنتی انجام میپذیرد. برای تردد از اسب و قاطر استفاده میکنند و در توجیه این رفتار میگویند که به ناچار و به جبر از صنعت و ابزار جدید استفاده میکنند.
احمد شریفی یکی از اهالی طالقان که فرصت رویارویی و صحبت با آقای ضیایی رهبر این روستا را داشته میگوید: بر خلاف داستان سرایی های زیادی که در مورد اهالی این روستا میشود بسیار مردم مهربانی هستند و حتی از ما که بدون اجازه وارد ملک آنها شده بودیم پذیرایی کردند. آنها اهل خلوتند و دوست ندارند کسی در زندگی آنها سرک بکشد. غذایشان محلی و طبیعی بوده و خوراکی که خاستگاه و چگونگی تولیدش معلوم نباشد مصرف نمیکنند و از خوردن گندم و میوههایی که با کود شیمیایی و سموم دفاع آفات نباتی به عمل آمده باشد به شدت پرهیز میکنند.
شریفی میگوید: اهالی روستای ایستا شناسنامه ندارند و جزء آمار جمعیتی ایران به شمار نمیروند و از امکانات رفاهی جدید مانند آب لولهکشی، گاز، برق، تلفن، مطبوعات، رادیو و تلویزیون، بهداشت و درمان، آموزش و پرورش و رایانه استفاده نمیکنند.
وی ادامه میدهد: آقای ضیایی خودش برای من میگفت که برخی چهره های سیاسی و شخصیت های فرهنگی برای دیدنش میآیند. از دکتر صالحی انرژی هسته ای گرفته که خودش هم طالقانی است تا مسعود ده نمکی و مهدی نصیری و برخی دیگر. البته ارتباطی بین آنها نیست بلکه جذابیت این مردم با این مدل سبک زندگی و صفا و بی آلایش بودن این مردم آن ها را هر چند وقت یکبار اینجا میکشاند.
قیمت اسب های این روستا
شریفی میگوید: یکی از درآمدهای اصلی اهالی روستا که البته سرگرمی و تفریحشان هم هست؛ پرورش اسب های اصیل عربی است. یکبار آقای ضیایی به من گفت ما قبلا یک اسب از اصطبل امیر قطر خریدیم و همه این اسب ها که اینجا میبینی از نسل همان اسب هستند. شاید باورتان نشود اما اسب هایی که در این روستا هستند از ۲ تا ۱۰ میلیارد قیمت دارند!
خودشان هم زین و پالان دست دوز تولید میکنند اما این درآمد سرشار جایی از روستا خود را نشان نمیدهد و جز به حد ضرورت تولید نمیکنند و نمیخورند و نمیپوشند.
اینان مردمانیاند که چون تابلوی نقاشی زندگی کرده و آداب و رسوم گذشته را در عصر ارتباطات یدک میکشند. اگرچه ورود به روستا علی رغم درخواست های مکرر از اهالی برای ما میسر نشد اما همین میزان اطلاعاتی که از برخی افراد مطلع بدست آمد نشان میدهد زندگی اهالی این روستا برای ما که عادت به استفاده از امکانات متعدد داریم و هر روز هم ابراز و اسبابی جدید پای به زندگی ما باز میکند چقدر عجیب و غیر قابل تصور میتواند باشد. البته اهالی این روستا به دلیل اینکه ازدواجی خارج از روستا انجام نمیشود رفته رفته در حال کاهش هستند اما قطعا گفتنی های زیادی در رابطه با زندگی آنها و آنچه در این سی سال عزلت تجربه کرده اند وجود دارد که شاید روزی بیشتر برای ما روشن شود.