جوایز آکادمی به مدت یک صد سال به عنوان معیار طلایی در تشخیص عالیترین دستاوردهای سینمایی شناخته شدهاند. اسکارها یک مؤسسه از صنعت فیلم هالیوود برای تقریباً یک قرن بوده است . و در طول این مدت، مجموعهای متنوع از فیلمها از سراسر جهان تجلیل شدهاند، اما یک رسانه خاص به نظر میآمد که به شکل قابل توجهی از فهرست افتخارات آن خارج بود: انیمه. در این جا در مورد موفق ترین انیمه تمام دوران ها می خواهیم صحبت کنیم .
موفق ترین فیلم انیمه تمام دوران
انیمه یک سبک از انیمیشن است که اصالتاً از ژاپن مشتق شدهاست و تاریخ غنی و ژانرهای گستردهای را در اختیار دارد. از داستانهای دلنشین جوانی و عشق تا اپیکهای علمی تخیلی ذهنباز که فرهنگ وجدانی را به چالش میکشند، این مدیوم به طرفداران همه ژانرها و انواع داستانگویی خدمت میکند. اما با وجود محبوبیت و تعریفات منتقدان، هرگز جایزه اسکار را به دست نیاورد. این تا زمانی که فیلم “روحهایی که پرتاب میشوند” در سال 2003 برای “بهترین انیمیشن” اسکار بردار شد، تا زمانی که این تغییر تاریخی رخ داد.
کارگردان این انیمه که بود ؟
کارگردان معروف هایائو میازاکی و تولید شده توسط استودیو جیبلی، “روحهایی که پرتاب میشوند” یک ترکیب ماهرانه از زیبایی بصری و داستانگویی جذاب است. داستان دختر جوانی به نام چیهیرو را دنبال میکند که خود را در دنیایی مرموز، جادویی و گاهی ترسناک مییابد. در حالی که به دنبال راهی برای فرار و نجات والدینش میگردد، با شخصیتهای سرآمد و غیر واقعی مختلفی روبهرو میشود و یک سفر شخصی تحولی را تجربه میکند. تصاویر جادویی و مضمونات عمیق این فیلم در نهایت مخاطبان جهانی را به خود جلب کرد (و آنها را به اندازه کافی ترساند).
اتفاقات تحت تاثیر انتشار این انیمه
زمانی که “روحهایی که پرتاب میشوند” منتشر شد، نه تنها باکس آفیس در ژاپن را تسخیر نکرد؛ توجه جهانی جلب کرد. منتقدان از جزئیات پیچیده انیمیشن، ساختار جهانی غنی آن و تأثیر عاطفی دلپذیر داستان آن تعریف کردند. برای بسیاری از افراد خارج از ژاپن، این فیلم معرفی اولیه به دنیای انیمه بود. این تنها یک فیلم انیمیشن دیگر نبود؛ بلکه یک اثر هنری بود که موانع فرهنگی و زبانی را دور زد.
اولین انیمه ای که برنده ی اسکار شد
برنده اسکار برای “روحهایی که پرتاب میشوند” در دسته “بهترین انیمیشن” یک لحظه تاریخی برای هر دو سینما و فرهنگ ژاپن بود. این بار اول بود که یک انیمه با چنین جایگاهی دریافت جایزه ارزشمندی را به دست آورد، راهی را برای شناخت بیشتری از این مدیوم در مرحله جهانی بهوجود آورد. حتی بیشتر تأثیرگذار بود که “روحهایی که پرتاب میشوند” این جایزه را در سال دوم از وجود خود بدست آورد – دستهبندی تا سال قبل معرفی شده بود و به “شرک” اهدا شده بود. این تنها یک پیروزی برای استودیو جیبلی یا میازاکی نبود؛ بلکه یک پیروزی برای انیمه به عنوان یک کل بود.
این انیمه ، انیمه ها را به جایگاهی ویژه تبدیل کرد
این تشکر به ویژه اهمیت داشت چرا که در گذشته به عنوان حقیقی وجود نداشتهاند و برای کمبود تنوع و نمایش در اسکارها مورد انتقاد قرار میگرفتند. با تجلیل از “روحهایی که پرتاب میشوند”، آکادمی اهمیت و ارزش اشکال متنوع داستانگویی و صداها خارج از دایره معمول غربی را تأیید کرد. از زمان این پیروزی تاریخی، فیلمهای انیمه دیگر نیز نامزد شدهاند – اما هیچ کدام برنده نشدهاند. با این حال، محبوبیت این ژانر به اوج خود رسید و طرفداران آن از سراسر قارهها و نسلها گسترده شد.
نگاه به 20 سال پس از آن، واضح است که تأثیر “روحهایی که پرتاب میشوند” و موفقیت اسکار آن نمیتواند دست کم گرفته شود. این به عنوان یک شهادت به عمق، تنوع و ارزش هنری انیمه عمل کرد و نشان داد که داستانهای از هر کجا که باشند، اگر خوب باشند، میتوانند به طور جهانی تأثیر بگذارند. همچنین به تحول انیمه از یک علاقه کمجا به یک دستهبندی عمومی کمک کرد. در حالی که با شوق منتظر انتشار فیلم بعدی میازاکی به نام “پسر و گنجشک” هستیم، تنها میتوانیم تعجب کنیم که آیا یک انیمه بالاخره دوباره در اسکار برنده خواهد شد یا خیر.
درخشش رابرت دنیرو
درخشش حرفهای رابرت دنیرو در عرصه بازیگری با هیچ کسی از همزمانانش مشابه ندارد. به سادگی، دنیرو یکی از بزرگترین هنرپیشههای تمام دوران در صنعت فیلم است و بار به بار اجراهای شگفتآوری ارائه داده است، همیشه با تأثیرگذاری عاطفی و اختصاص به صنعت خود.
نخستین اجرای بزرگ دنیرو در فیلم جنایی «خیابانهای وحشی» مارتین اسکورسیزی در سال 1973 آمد، که نشاندهنده نخستین باری بود که این بازیگر و کارگردان با همکاری کردند. سپس دنیرو به بازی در برخی از بزرگترین فیلمهای تمام دوران پرداخت، از جمله «خداپدر بخش دوم»، «تاکسی ران» مارتین اسکورسیزی، «گرگ و میش» و «خوبفلاس» و «جکی براون» کوئنتین تارانتینو پرداخت.
اما اینکه دنیرو یکی از تجربهکارترین بازیگران در این عرصه است، به این معنی نیست که حرفه او نمیتواند یک یا دو تا مفاجأت از جانب یک هم بازی یا کارگردان عالی داشته باشد. در یک مصاحبه با مجله پلیبوی، دنیرو یکبار تجربههای لذتبخشی که در میان تصاویر جلبکننده اتفاق میافتد را توضیح داد.
“گاهی اوقات، و این احساس خوبی است”، آیکون بازیگری توجه کرد. “وقتی چنین اتفاقی میافتد، باید واقعاً با آن همراه شوید. گاهی وقتی کاری انجام میدهم که فکر میکنم واقعاً برایم خندهدار است، خندان شده و شروع به خندیدن میکنم چرا که احساس خوبی میکنم.” جالب است که بشنویم دنیرو اعتراف میکند که حتی در حین گرفتن یک تصویر جدی، ممکن است به یک برهه خنده بیفتد.
همچنین ادعا کرد که وقتی این وقفههای شخصی رخ میدهند، گاهی او خودش را بخاطر خراب کردن تصویر میزند. او اظهار کرد: “سپس به خودم خیلی عصبی میشوم که بخاطر شکستن اتفاقی چنین اتفاقی، چون ریتم احساس شدهای کاملاً صحیح بود – من در همانجا بودم – و اگر کمی بیشتر تحمل میکردم و شکست نمیخوردم، تصویر را خراب نمیکردم.”
اما به عبارت دیگر، گاهی اوقات یک اشتباه در مجموعه فیلمبرداری به نفع دنیرو میآمد و او توضیح داد که این اتفاق در فیلم اکشن جادهای دوستانه “میدنایت ران” از سال 1988 افتاده است. دنیرو اضافه کرد: “این اتفاق در حین فیلمبرداری «میدنایت ران»، بین من و چارلز گرودین افتاد، من میدانستم که کاملاً، دقیقاً کامل بود.”
این فیلم توسط مارتین برست کارگردانی شد و با حضور بازیگرانی همچون یافت کوتو، جان آشتون و فیلیپ بیکر هال، از پشتیبانی دنیرو و گرودین برخوردار بود. در این فیلم، دنیرو نقش یک شکارچی پاداش بازی میکند که توسط یک وثیقهگذار اجازه داده میشود تا یک حسابدار (با بازی گرودین) را که به تازگی 15 میلیون دلار از یک رئیس جرم معروف سرقت کرده است، پیدا کند.